معنی فارسی castratory
B1کاستراتوری، مکانی که عمل عقیمسازی در آن انجام میشود.
A facility where castration procedures are performed.
- NOUN
example
معنی(example):
محیط کاستراتوری به گونهای طراحی شده بود تا ایمنی حیوانات را تضمین کند.
مثال:
The castratory environment was designed to ensure the safety of animals.
معنی(example):
در اتاق کاستراتوری، تمامی ابزار لازم در دسترس بود.
مثال:
In the castratory room, all necessary tools were available.
معنی فارسی کلمه castratory
:
کاستراتوری، مکانی که عمل عقیمسازی در آن انجام میشود.