معنی فارسی casually

B1

کلمه‌ای برای توصیف رویکردی غیررسمی، معمولاً در مکالمه یا پوشش.

In a relaxed and informal manner; not formal or strict.

adverb
معنی(adverb):

In a casual manner.

example
معنی(example):

او به‌طور غیررسمی درباره‌ی برنامه‌های آخر هفته‌اش صحبت کرد.

مثال:

She spoke casually about her weekend plans.

معنی(example):

او در روزهای جمعه بهطور غیررسمی برای کار لباس می‌پوشد.

مثال:

He dresses casually for work on Fridays.

معنی فارسی کلمه casually

: معنی casually به فارسی

کلمه‌ای برای توصیف رویکردی غیررسمی، معمولاً در مکالمه یا پوشش.