معنی فارسی catalogical

B1

مرتبط با رویکردها و سیستم‌های سازماندهی اطلاعات و داده‌ها.

Pertaining to approaches and systems for organizing information and data.

example
معنی(example):

رویکرد کاتالوگی مدیریت داده‌ها را بهبود می‌بخشد.

مثال:

The catalogical approach improves data management.

معنی(example):

تحقیقات در سیستم‌های کاتالوگی برای کتابداران ضروری است.

مثال:

Research in catalogical systems is essential for librarians.

معنی فارسی کلمه catalogical

: معنی catalogical به فارسی

مرتبط با رویکردها و سیستم‌های سازماندهی اطلاعات و داده‌ها.