معنی فارسی catalogistic
B2مرتبط با فهرستنویسی، توصیفکننده شیوهها و اصول فهرستنویسی.
Relating to the organization and classification of items in a catalog.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
روش فهرستنویسی دسترسی به کتابخانه را بهبود بخشید.
مثال:
The catalogistic approach improved the library's accessibility.
معنی(example):
او در دوره علوم کتابداری خود به بررسی شیوههای فهرستنویسی پرداخت.
مثال:
She studied catalogistic practices in her library science course.
معنی فارسی کلمه catalogistic
:
مرتبط با فهرستنویسی، توصیفکننده شیوهها و اصول فهرستنویسی.