معنی فارسی catarrhal

B2

التهاب یا ترشح غشاهای مخاطی، به ویژه در مجاری تنفسی.

Relating to or characterized by catarrh, especially involving the mucous membranes.

example
معنی(example):

پزشک او را با التهاب کاتاره‌ای در سینوس‌هایش تشخیص داد.

مثال:

The doctor diagnosed her with a catarrhal inflammation in her sinuses.

معنی(example):

علائم کاتاره‌ای شامل بینی آبکی و سرفه مداوم بود.

مثال:

The catarrhal symptoms included a runny nose and persistent cough.

معنی فارسی کلمه catarrhal

: معنی catarrhal به فارسی

التهاب یا ترشح غشاهای مخاطی، به ویژه در مجاری تنفسی.