معنی فارسی catawamptious
B1به حالتی اشاره دارد که گیجکننده و سختفهم است.
Describing something that is complex or difficult to comprehend.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ایدههای او کاتاوامپشس و پیگیری آنها سخت بود.
مثال:
His ideas were catawamptious and hard to follow.
معنی(example):
طرحها کاتاوامپشس بودند و همه را گیج کردند.
مثال:
The plans were catawamptious, leaving everyone confused.
معنی فارسی کلمه catawamptious
:
به حالتی اشاره دارد که گیجکننده و سختفهم است.