معنی فارسی categorization
B2طبقه‌بندی، فرآیند تقسیم یا دسته‌بندی اشیا، اطلاعات یا افراد بر اساس ویژگی‌های مشترک.
The action or process of placing things into categories or groups.
- noun
noun
معنی(noun):
A group of things arranged by category; a classification.
معنی(noun):
The process of sorting or arranging things into categories or classes.
example
معنی(example):
طبقه‌بندی به سازماندهی مؤثر اطلاعات کمک می‌کند.
مثال:
Categorization helps organize information effectively.
معنی(example):
طبقه‌بندی گونه‌ها در زیست‌شناسی مهم است.
مثال:
The categorization of species is important in biology.
معنی فارسی کلمه categorization
:
طبقه‌بندی، فرآیند تقسیم یا دسته‌بندی اشیا، اطلاعات یا افراد بر اساس ویژگی‌های مشترک.
