معنی فارسی catena
B2کتن، زنجیرهای از بیشتر از یک عنصر یا رویداد که به هم مرتبط هستند.
A chain or series of related events or elements.
- noun
noun
معنی(noun):
A series of related items.
معنی(noun):
A series of distinct soils arrayed along a slope.
example
معنی(example):
رشتهای از رویدادها منجر به تغییر عمدهای در سیاست شد.
مثال:
The catena of events led to a major change in policy.
معنی(example):
در بحث، او به رشتهای از نظریههای مرتبط اشاره کرد.
مثال:
In the discussion, she referenced a catena of related theories.
معنی فارسی کلمه catena
:
کتن، زنجیرهای از بیشتر از یک عنصر یا رویداد که به هم مرتبط هستند.