معنی فارسی caterpillared
B1به توصیف چیزی که ظاهری شبیه کرمهای پروانه دارد، اشاره دارد.
Describing something that resembles or is characterized by caterpillars.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
گلاناری که شبیه کرمهای پروانه بود، در سراسر باغ پخش شد.
مثال:
The caterpillared vine spread across the garden.
معنی(example):
اسباببازی شبیه کرم پروانه بچهها را شگفتزده کرد.
مثال:
The caterpillared toy amazed the children.
معنی فارسی کلمه caterpillared
:
به توصیف چیزی که ظاهری شبیه کرمهای پروانه دارد، اشاره دارد.