معنی فارسی catholicisation

B2

فرایند تبدیل شدن یا تأثیر گرفتن از اصول و کلیسای کاتولیک.

The process of adopting or becoming influenced by the Catholic faith.

example
معنی(example):

کاتولیکاسیون منطقه منجر به تغییرات فرهنگی قابل توجهی شد.

مثال:

The catholicisation of the region led to significant cultural changes.

معنی(example):

عوامل مختلفی به کاتولیکاسیون جمعیت محلی کمک کرد.

مثال:

Various factors contributed to the catholicisation of the local population.

معنی فارسی کلمه catholicisation

: معنی catholicisation به فارسی

فرایند تبدیل شدن یا تأثیر گرفتن از اصول و کلیسای کاتولیک.