معنی فارسی cattishly

B1

به طرز منفی و کینه‌جویی عمل کردن یا پاسخ دادن.

In a spiteful or mean-spirited manner, often characterized by playful malice.

example
معنی(example):

او به انتقادی که دریافت کرده بود، به طرز کینه‌طلبانه‌ای پاسخ داد.

مثال:

She responded cattishly to the criticism she received.

معنی(example):

طبع بازیگوشانه و کینه‌طلبانه او گاهی او را به دردسر می‌اندازد.

مثال:

His cattishly playful nature sometimes got him into trouble.

معنی فارسی کلمه cattishly

: معنی cattishly به فارسی

به طرز منفی و کینه‌جویی عمل کردن یا پاسخ دادن.