معنی فارسی caucusses

B1

جلسات یا گروه‌های مشورتی که به منظور گفتگو و تصمیم‌گیری تشکیل می‌شود.

Meetings or groups formed to confer and make decisions.

example
معنی(example):

چندین جلسه مشورتی برای پرداختن به مسائل برگزار شد.

مثال:

Several caucusses were held to address the issues.

معنی(example):

آنها جلسات مشورتی تشکیل دادند تا همکاری را بهبود بخشند.

مثال:

They formed caucusses to improve cooperation.

معنی فارسی کلمه caucusses

: معنی caucusses به فارسی

جلسات یا گروه‌های مشورتی که به منظور گفتگو و تصمیم‌گیری تشکیل می‌شود.