معنی فارسی causelessness
B2بیعلتی به وضعیتی اشاره دارد که در آن هیچ عامل یا دلیلی برای وقوع یک رویداد وجود ندارد.
The state of being without a cause; lack of causation.
- NOUN
example
معنی(example):
مفهوم بیعلتی میتواند دشوار باشد.
مثال:
The concept of causelessness can be difficult to grasp.
معنی(example):
در فلسفه، بیعلتی به رویدادهایی اشاره دارد که علت ندارند.
مثال:
In philosophy, causelessness refers to events that don't have a cause.
معنی فارسی کلمه causelessness
:
بیعلتی به وضعیتی اشاره دارد که در آن هیچ عامل یا دلیلی برای وقوع یک رویداد وجود ندارد.