معنی فارسی causer
B1عامل به معنای کسی یا چیزی است که موجب وقوع یک رویداد یا وضعیتی میشود.
A person or thing that causes something to happen.
- NOUN
example
معنی(example):
علت تصادف به یک ترمز معیوب برمیگردد.
مثال:
The cause of the accident was traced back to a faulty brake.
معنی(example):
او عامل اصلی مشکل در جلسه بود.
مثال:
He was the main causer of the problem during the meeting.
معنی فارسی کلمه causer
:
عامل به معنای کسی یا چیزی است که موجب وقوع یک رویداد یا وضعیتی میشود.