معنی فارسی causingness

B1

توانایی ایجاد یا ایجاد علت یا اثر.

The quality or state of being a cause.

example
معنی(example):

علت‌زا بودن طوفان در آسیب‌هایی که به جا گذاشت واضح بود.

مثال:

The causingness of the storm was evident in the damage it caused.

معنی(example):

علت‌زا بودن اعمال او توسط همسالانش زیر سؤال رفت.

مثال:

The causingness of her actions was questioned by her peers.

معنی فارسی کلمه causingness

: معنی causingness به فارسی

توانایی ایجاد یا ایجاد علت یا اثر.