معنی فارسی causon
B1کلمهای برای توضیح علل یا دلایل یک رویداد یا پدیده.
A cause or reason for an event.
- NOUN
example
معنی(example):
علت وقایع در جلسه مورد بحث قرار گرفت.
مثال:
The causon of the event was discussed in the meeting.
معنی(example):
درک علت میتواند به پیشگیری از مشکلات آینده کمک کند.
مثال:
Understanding the causon can help prevent future issues.
معنی فارسی کلمه causon
:
کلمهای برای توضیح علل یا دلایل یک رویداد یا پدیده.