معنی فارسی cautionry
B2اقدامات یا نشانههایی که برای حفظ ایمنی یا پیشگیری از خطرات به کار گرفته میشوند.
Serving to warn; cautionary.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
علائم جاده به عنوان اقداماتی احتیاطی قرار داده شده بودند.
مثال:
The road signs were put there as cautionary measures.
معنی(example):
او یک هشدار احتیاطی درباره طوفانهای پیش رو داد.
مثال:
He gave a cautionary warning about the storms ahead.
معنی فارسی کلمه cautionry
:
اقدامات یا نشانههایی که برای حفظ ایمنی یا پیشگیری از خطرات به کار گرفته میشوند.