معنی فارسی cavitated

B2

حفر شده، به معنای ماده‌ای که دارای حفرات است.

Cavitated refers to material that has been affected by cavitation.

example
معنی(example):

مواد حفر شده باعث تضعیف ساختار شد.

مثال:

The cavitated material weakened the structure.

معنی(example):

سطوح حفر شده نیاز به تجزیه و تحلیل دقیق دارند.

مثال:

Cavitated surfaces require careful analysis.

معنی فارسی کلمه cavitated

: معنی cavitated به فارسی

حفر شده، به معنای ماده‌ای که دارای حفرات است.