معنی فارسی cavitating

B1

در حال ایجاد کافیت، به خصوص در زمینه جریان مایعات.

The process or action of forming cavities or bubbles within a liquid.

example
معنی(example):

جریان کافیت اگر کنترل نشود می‌تواند به پروانه‌ها آسیب برساند.

مثال:

Cavitating flow can damage propellers if not monitored.

معنی(example):

مهندسان اثرات کافیت را بر روی اشکال مختلف مطالعه کردند.

مثال:

The engineers studied the cavitating effects on different shapes.

معنی فارسی کلمه cavitating

: معنی cavitating به فارسی

در حال ایجاد کافیت، به خصوص در زمینه جریان مایعات.