معنی فارسی cawny
B1رنگی شبیه به قهوهای مایل به زرد.
A color resembling a yellowish-brown.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پارچهی قهوهای حس گرمی به اتاق میبخشید.
مثال:
The cawny fabric gave the room a warm feel.
معنی(example):
او رنگ قهوهای را برای پردههایش انتخاب کرد.
مثال:
She chose a cawny color for her curtains.
معنی فارسی کلمه cawny
:
رنگی شبیه به قهوهای مایل به زرد.