معنی فارسی cawney

B1

علفزار، زمینی پر از علف و گیاهان.

An area of land that is covered with grass.

example
معنی(example):

علفزار قدیمی نیاز به تعمیر داشت.

مثال:

The cawney of the old barn needed repairs.

معنی(example):

او در علفزاری در حاشیه‌ی روستا زندگی می‌کرد.

مثال:

He lived on a cawney at the edge of the village.

معنی فارسی کلمه cawney

: معنی cawney به فارسی

علفزار، زمینی پر از علف و گیاهان.