معنی فارسی censurableness
B1کیفیت یا حالت قابل سانسور بودن چیزی.
The state or quality of being censurable.
- NOUN
example
معنی(example):
قابل سانسور بودن این اثر بحثهای زیادی را به دنبال داشت.
مثال:
The censurableness of the work raised many discussions.
معنی(example):
بحثها درباره قابل سانسور بودن مقاله به مدت هفتهها ادامه داشت.
مثال:
Debates about the censurableness of the article continued for weeks.
معنی فارسی کلمه censurableness
:
کیفیت یا حالت قابل سانسور بودن چیزی.