معنی فارسی censurably

B1

به طوری که به تنبیه یا انتقاد نیاز داشته باشد.

In a manner that is subject to censorship.

example
معنی(example):

محتوا ممکن است به طرز قابل سانسور برای مخاطب تنظیم شود.

مثال:

The content may be censurably adjusted for the audience.

معنی(example):

او درباره نیاز به برخورد با مواد به طور قابل سانسور صحبت کرد.

مثال:

He spoke about the need to handle the material censurably.

معنی فارسی کلمه censurably

: معنی censurably به فارسی

به طوری که به تنبیه یا انتقاد نیاز داشته باشد.