معنی فارسی centerline
B1خطی که در مرکز شیء قرار دارد و برای هدایت یا همراستایی استفاده میشود.
A line that is at the center of an object, used for guidance or alignment.
- noun
noun
معنی(noun):
A line through the center that divides a shape into equal pieces.
example
معنی(example):
خط مرکزی برای راهنمایی در قرار دادن اشیاء در طراحی استفاده میشود.
مثال:
The centerline is used to guide the placement of objects in the design.
معنی(example):
آنها فاصله از خط مرکزی را برای قرار دادن صحیح ماشین اندازهگیری کردند.
مثال:
They measured the distance from the centerline to position the machine correctly.
معنی فارسی کلمه centerline
:
خطی که در مرکز شیء قرار دارد و برای هدایت یا همراستایی استفاده میشود.