معنی فارسی centerlines

B1

جمع خطوطی که در مرکز ساختار یا طراحی قرار دارند و برای ایجاد تعادل یا هماهنگی استفاده می‌شوند.

Multiple lines that are centered in a structure or design, used for balance or alignment.

noun
معنی(noun):

A line through the center that divides a shape into equal pieces.

example
معنی(example):

معماران از خطوط مرکزی برای ایجاد یک ساختار متوازن استفاده کردند.

مثال:

The architects used centerlines to create a balanced structure.

معنی(example):

خطوط مرکزی در هم‌راستایی طراحی در دو طرف به طور برابر کمک می‌کنند.

مثال:

Centerlines help in aligning the design on both sides equally.

معنی فارسی کلمه centerlines

: معنی centerlines به فارسی

جمع خطوطی که در مرکز ساختار یا طراحی قرار دارند و برای ایجاد تعادل یا هماهنگی استفاده می‌شوند.