معنی فارسی centesimation
B1فرایند سنجش به صورت صدمی، برای تهیه پراکندگی و دقت بیشتر در تحلیل دادهها.
The process of measuring or estimating in hundredths, particularly in financial or quantitative contexts.
- NOUN
example
معنی(example):
فرایند سنجش به صورت صدمی برای پیشبینی دقیق بسیار مهم بود.
مثال:
The centesimation process was crucial for accurate forecasting.
معنی(example):
ما سنجش به صورت صدمی را انجام دادیم تا طرح مالی پروژه را نهایی کنیم.
مثال:
We completed the centesimation to finalize the project's financial outline.
معنی فارسی کلمه centesimation
:
فرایند سنجش به صورت صدمی، برای تهیه پراکندگی و دقت بیشتر در تحلیل دادهها.