معنی فارسی centrad
B1مرکزی، نقطهای که بر روی آن فعالیتها یا تعاملات مختلف متمرکز میشوند.
Referring to a central point or area, often used in organizational contexts.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
محل مرکزی برای دفتر مرکزی جدید ایدهآل بود.
مثال:
The centrad location was ideal for the new headquarters.
معنی(example):
طراحی مرکزی امکان ارتباط بهتر را فراهم کرد.
مثال:
The centrad design allowed for better communication.
معنی فارسی کلمه centrad
:
مرکزی، نقطهای که بر روی آن فعالیتها یا تعاملات مختلف متمرکز میشوند.