معنی فارسی centrale
B1مرکزی، مرتبط با مؤسسات یا خدماتی که به عنوان محور عمل میکنند.
Central; relating to an institution that serves as a hub for activities.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
موسسه مرکزی نقش حیاتی در جامعه داشت.
مثال:
The centrale institution played a vital role in the community.
معنی(example):
خدمات مرکزی برای همه اعضا در دسترس است.
مثال:
Centrale services are available to all members.
معنی فارسی کلمه centrale
:
مرکزی، مرتبط با مؤسسات یا خدماتی که به عنوان محور عمل میکنند.