معنی فارسی centraliser
B1متمرکزکننده، به عمل یا فرادستگاه تبدیل کردن اشیا یا اطلاعات به یک نقطه مرکزی اشاره دارد.
To bring together or consolidate in a central point.
- VERB
example
معنی(example):
متمرکز کردن اطلاعات در اتخاذ تصمیم کمک میکند.
مثال:
To centraliser information helps in decision making.
معنی(example):
آنها قصد دارند اختیار را درون شرکت متمرکز کنند.
مثال:
They aim to centraliser authority within the company.
معنی فارسی کلمه centraliser
:
متمرکزکننده، به عمل یا فرادستگاه تبدیل کردن اشیا یا اطلاعات به یک نقطه مرکزی اشاره دارد.