معنی فارسی centreless

B2

بدون محور مرکزی، در تکنیک‌های خاص صنعتی به کار می‌رود.

Not having a central axis; often used in manufacturing processes.

example
معنی(example):

سابیدن بدون مرکز تکنیکی است که در تولید استفاده می‌شود.

مثال:

Centreless grinding is a technique used in manufacturing.

معنی(example):

رویکرد بدون مرکز امکان کارایی بیشتری را فراهم می‌کند.

مثال:

The centreless approach allows for greater efficiency.

معنی فارسی کلمه centreless

: معنی centreless به فارسی

بدون محور مرکزی، در تکنیک‌های خاص صنعتی به کار می‌رود.