معنی فارسی centromeric
B1منطقهای از کروموزوم که در آن دو کروماتید خواهر به هم متصل میشوند و نقش مهمی در تفکیک صحیح کروموزومها در هنگام تقسیم سلولی دارد.
Relating to the centromere, the region of a chromosome where the two sister chromatids are joined.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
منطقههای سنترومریک در تقسیم سلولی مهم هستند.
مثال:
Centromeric regions are important during cell division.
معنی(example):
دی ان ای سنترومریک در تراز کردن کروموزومها کمک میکند.
مثال:
The centromeric DNA helps in chromosome alignment.
معنی فارسی کلمه centromeric
:
منطقهای از کروموزوم که در آن دو کروماتید خواهر به هم متصل میشوند و نقش مهمی در تفکیک صحیح کروموزومها در هنگام تقسیم سلولی دارد.