معنی فارسی chachacha'd

B1

نسخه‌ای از فعل چچاچا که نشان‌دهنده این است که عملی انجام شده است.

Past format of chachacha, showcasing a completed action of dancing.

example
معنی(example):

او با چچاچا به کانون توجه راه پیدا کرد.

مثال:

She chachacha'd her way into the spotlight.

معنی(example):

او با اعتماد به نفس در نمایش استعدادها چچاچا کرد.

مثال:

He chachacha'd with confidence at the talent show.

معنی فارسی کلمه chachacha'd

:

نسخه‌ای از فعل چچاچا که نشان‌دهنده این است که عملی انجام شده است.