معنی فارسی chaffy
B1چافدار، به معنی غیرازمونی و پوک، در مورد چیزهایی که شامل قسمتهای غیرمفید هستند.
Having or resembling chaff; useless or unimportant.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
گندم چافدار پس از برداشت رها شد.
مثال:
The chaffy wheat was left behind after the harvesting.
معنی(example):
کاغذ دارای بافت چافدار بود که نوشتن بر روی آن دشوار بود.
مثال:
The paper had a chaffy texture that made it difficult to write on.
معنی فارسی کلمه chaffy
:
چافدار، به معنی غیرازمونی و پوک، در مورد چیزهایی که شامل قسمتهای غیرمفید هستند.