معنی فارسی chaft
B1در اینجا به معنای افت یا چیزهای بیارزش است که ممکن است بیمارگونه باشد.
Refers to something of little value or worthless, often in a contextual metaphorical sense.
- OTHER
example
معنی(example):
او پس از اتمام پروژه، که او آن را کاه مینامید، حس موفقیتی را احساس کرد.
مثال:
He felt a sense of accomplishment after finally completing the project, or as he called it, his chaff.
معنی(example):
او در گفتگوها، اغلب به شکستهایش به عنوان کاه اشاره میکرد.
مثال:
In conversations, he often referred to his failures as mere chaff.
معنی فارسی کلمه chaft
:
در اینجا به معنای افت یا چیزهای بیارزش است که ممکن است بیمارگونه باشد.