معنی فارسی chagrins

B1

احساس ناامیدی و ناراحتی از یک اتفاق نامطلوب.

Emotional distress or embarrassment caused by a failure or mistake.

verb
معنی(verb):

To bother or vex; to mortify.

معنی(verb):

To be vexed or annoyed.

example
معنی(example):

ناراحتی‌های او در مورد نمرات امتحان واضح بود.

مثال:

Her chagrins about the exam grades were obvious.

معنی(example):

او پس از باخت، ناراحتی‌هایش را با دوستانش در میان گذاشت.

مثال:

He shared his chagrins with his friends after the loss.

معنی فارسی کلمه chagrins

: معنی chagrins به فارسی

احساس ناامیدی و ناراحتی از یک اتفاق نامطلوب.