معنی فارسی chairmanning
B1عمل رهبری، به معنای فعالیت ریاست یک گروه یا جلسه است.
The act of serving as chairman at a meeting or event.
- VERB
example
معنی(example):
رئیسجمهوری کردن یک وظیفه مهم در هر رویداد رسمی است.
مثال:
Chairmanning is an important task during any formal event.
معنی(example):
او از ریاست بحثها در اتاق هیئت مدیره لذت میبرد.
مثال:
She enjoys chairmanning discussions in the boardroom.
معنی فارسی کلمه chairmanning
:
عمل رهبری، به معنای فعالیت ریاست یک گروه یا جلسه است.
