معنی فارسی champagning

B1

عمل نوشیدن یا مصرف شامپانی، به ویژه در مراسم‌ها یا جشن‌ها، به‌طور مکرر و به‌صورت یک رویداد اجتماعی.

The act of drinking champagne, particularly in a celebratory context or gathering.

example
معنی(example):

آنها در ضیافت عروسی تمام شب شامپانی می‌نوشیدند.

مثال:

They were champagning at the wedding reception all night.

معنی(example):

نوشیدن شامپانی به یک سنت در تعطیلات تبدیل شد.

مثال:

Champagning became a tradition during the holidays.

معنی فارسی کلمه champagning

: معنی champagning به فارسی

عمل نوشیدن یا مصرف شامپانی، به ویژه در مراسم‌ها یا جشن‌ها، به‌طور مکرر و به‌صورت یک رویداد اجتماعی.