معنی فارسی chanceably
B1بهطور تصادفی یا به شکل غیرقابل پیشبینی اتفاق افتادن چیزی.
In a manner that is based on chance; unpredictably.
- ADVERB
example
معنی(example):
او میتواند بهطور تصادفی راهحلی پیدا کند اگر به اندازه کافی تلاش کند.
مثال:
She could chanceably find a solution if she looks hard enough.
معنی(example):
او بهطور تصادفی در بازار با یک دوست قدیمی برخورد کرد.
مثال:
He chanceably bumped into an old friend at the market.
معنی فارسی کلمه chanceably
:
بهطور تصادفی یا به شکل غیرقابل پیشبینی اتفاق افتادن چیزی.