معنی فارسی chanceled

B1

لغو شده، متوقف یا غیرقابل انجام به دلیل شرایط خاص.

Having been canceled; ended or called off.

example
معنی(example):

رویداد به دلیل وضعیت بد آب‌ و هوا لغو شد.

مثال:

The event was chanceled due to bad weather.

معنی(example):

او ناامید شد وقتی پروازش لغو شد.

مثال:

She was disappointed when her flight was chanceled.

معنی فارسی کلمه chanceled

: معنی chanceled به فارسی

لغو شده، متوقف یا غیرقابل انجام به دلیل شرایط خاص.