معنی فارسی chancelled

A2

لغو کردن، متوقف کردن یک فعالیت یا رویداد که قبلاً برنامه‌ریزی شده است.

To revoke or annul something that was previously set or agreed upon.

example
معنی(example):

به خاطر شرایط بد جوی، رویداد لغو شد.

مثال:

The event was chancelled due to bad weather.

معنی(example):

او پس از ماه اول اشتراک خود را لغو کرد.

مثال:

He chancelled his subscription after the first month.

معنی فارسی کلمه chancelled

: معنی chancelled به فارسی

لغو کردن، متوقف کردن یک فعالیت یا رویداد که قبلاً برنامه‌ریزی شده است.