معنی فارسی chapfallen

B2 /ˈtʃæpfɔːlən/

شخصی که دلشکسته یا غمگین است، به ویژه در موقعیت‌های اجتماعی.

A feeling of being downcast or disheartened.

adjective
معنی(adjective):

Crestfallen, dejected.

example
معنی(example):

پرتره‌ی چپه افتاده بر روی دیوار غمگین به نظر می‌رسید.

مثال:

The chapfallen portrait looked sad on the wall.

معنی(example):

او بعد از شنیدن خبر احساس چپه افتاده کرد.

مثال:

He felt chapfallen after hearing the news.

معنی فارسی کلمه chapfallen

: معنی chapfallen به فارسی

شخصی که دلشکسته یا غمگین است، به ویژه در موقعیت‌های اجتماعی.