معنی فارسی chapleted
B1تاجدار یا حلقهدار، به معنای وجود حلقهها یا تسبیحهایی که معمولا از گلها یا مواد دیگر ساخته میشوند.
Adorned with a chaplet or garland, typically of flowers or leaves.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او گردنبندی با گلهای تازه به شکل حلقهای به گردن داشت.
مثال:
She wore a chapleted necklace made of fresh flowers.
معنی(example):
در بسیاری از فرهنگها، تاجهای حلقهای در مراسمها استفاده میشوند.
مثال:
In many cultures, chapleted crowns are used in ceremonies.
معنی فارسی کلمه chapleted
:
تاجدار یا حلقهدار، به معنای وجود حلقهها یا تسبیحهایی که معمولا از گلها یا مواد دیگر ساخته میشوند.