معنی فارسی chargeant

B1

عبارت برای توصیف چیزی که بار یا نیرویی را حمل یا به آن واکنش می‌دهد.

Referring to one that charges or incurs charges.

example
معنی(example):

بار‌دهنده می‌تواند در نتیجه رویداد تعیین‌کننده باشد.

مثال:

The chargeant could be decisive in the outcome of the event.

معنی(example):

به عنوان بار‌دهنده، تیم را به برتری سوق داد.

مثال:

Being chargeant, it pushed the team to excel.

معنی فارسی کلمه chargeant

: معنی chargeant به فارسی

عبارت برای توصیف چیزی که بار یا نیرویی را حمل یا به آن واکنش می‌دهد.