معنی فارسی chariotry

B1

عمل یا مهارت ارابه‌سواری، معمولاً به عنوان ورزشی سنتی.

The practice or sport of chariot racing.

example
معنی(example):

ارابه‌سواری ورزشی محبوب در المپیادهای باستانی بود.

مثال:

Chariotry was a popular sport in the ancient Olympics.

معنی(example):

او زندگی خود را به تسلط بر فنون ارابه‌سواری وقف کرد.

مثال:

He dedicated his life to mastering the techniques of chariotry.

معنی فارسی کلمه chariotry

: معنی chariotry به فارسی

عمل یا مهارت ارابه‌سواری، معمولاً به عنوان ورزشی سنتی.