معنی فارسی chasmed
B1چشمدار به معنای عمیق شدن یا شکاف ایجاد شده در یک سطح.
To have created or formed a chasm; deepened in some sense.
- OTHER
example
معنی(example):
این دره توسط رودخانه در طی هزاران سال چشمدار شده است.
مثال:
The valley was chasmed by the river over thousands of years.
معنی(example):
او توسط عمق ناگهانی احساساتش چشمدار شد.
مثال:
He was chasmed by the sudden depth of his emotions.
معنی فارسی کلمه chasmed
:
چشمدار به معنای عمیق شدن یا شکاف ایجاد شده در یک سطح.