معنی فارسی chastener

B2

کسی که کسی را تنبیه می‌کند یا برای بهتر شدن رفتار آموزش می‌دهد.

One who disciplines or corrects behavior.

example
معنی(example):

چستنی به دانش‌آموزانش اهمیت انضباط را آموزش داد.

مثال:

The chastener taught her students the importance of discipline.

معنی(example):

او به عنوان چستنی برای بچه‌های نافرمان خدمت کرد.

مثال:

He served as a chastener for the unruly children.

معنی فارسی کلمه chastener

: معنی chastener به فارسی

کسی که کسی را تنبیه می‌کند یا برای بهتر شدن رفتار آموزش می‌دهد.