معنی فارسی chattermagging
B1عمل و رفتار چترماگ بودن؛ پرحرفی و برقراری گفتگو به صورت مداوم.
The act of being talkative and engaging in excessive conversation.
- VERB
example
معنی(example):
چترماگینگ اگر برای مدت طولانی انجام شود میتواند خسته کننده باشد.
مثال:
Chattermagging can be exhausting if done for too long.
معنی(example):
دوست دارم با دوستان در حین قهوهخورى چترماگینگ کنم.
مثال:
I love chattermagging with friends over coffee.
معنی فارسی کلمه chattermagging
:
عمل و رفتار چترماگ بودن؛ پرحرفی و برقراری گفتگو به صورت مداوم.