معنی فارسی chatteringly

B1

به طور مکرر و با سر و صدای زیاد صحبت کردن.

In a manner characterized by frequent and lively conversation.

example
معنی(example):

آنها به طور پرحرف درباره برنامه‌های آخر هفته‌شان صحبت کردند.

مثال:

They chatted chatteringly about their weekend plans.

معنی(example):

دوستان به طور پرحرف صحبت کردند در حالی که در پارک قدم می‌زدند.

مثال:

The friends spoke chatteringly as they walked through the park.

معنی فارسی کلمه chatteringly

: معنی chatteringly به فارسی

به طور مکرر و با سر و صدای زیاد صحبت کردن.