معنی فارسی chattery
B1شخص یا وضعیتی که به طور مکرر در حال گفتگو و حرف زدن است.
Someone or something characterized by frequent talking or chatter.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کودکان پرحرف زمین بازی را پر از خنده کردند.
مثال:
The chattery children filled the playground with laughter.
معنی(example):
شخصیت پرحرف او باعث محبوبیتش در بین همسالانش شد.
مثال:
Her chattery personality made her very popular among peers.
معنی فارسی کلمه chattery
:
شخص یا وضعیتی که به طور مکرر در حال گفتگو و حرف زدن است.