معنی فارسی chattingly

B2

به معنای به طور گفتگویی و با روح گفتگوشتنی صحبت کردن.

In a manner characterized by informal conversation.

example
معنی(example):

آنها با حالت گفتگوپذیر درباره برنامه‌های آخر هفته‌شان صحبت کردند.

مثال:

They chatted chattingly about their weekend plans.

معنی(example):

او لبخند زد و با حالت گفتگوپذیر با همه در رویداد صحبت کرد.

مثال:

She smiled and spoke chattingly to everyone at the event.

معنی فارسی کلمه chattingly

: معنی chattingly به فارسی

به معنای به طور گفتگویی و با روح گفتگوشتنی صحبت کردن.